𝒎𝒚 𝒅𝒂𝒓𝒌 𝒑𝒊𝒏𝒌

𝙸 𝚌𝚊𝚗 𝚌𝚑𝚊𝚗𝚐𝚎 𝚏𝚘𝚛 𝚢𝚘𝚞 𝚋𝚞𝚝 𝙸'𝚖 𝚘𝚗𝚕𝚢 𝚑𝚞𝚖𝚊𝚗

با دست هام...

چشمام و گوشام رو با دست هام میپوشونم تا به امواج صدا اجازه ی رد شدن از گوشم و رسیدن به قلبم رو ندم،تا اجازه دیده شدن تصویر وقتی که کنارشی رو به خودم ندم تا مجبور نشم اون رو با خودم مقایسه کنم و یه بار دیگه برام یادآوری بشه که همون آدمی که برای قلبم مزخرف ترین آدم جهان بود پیش یه نفر دیگه انقدر خوشحاله...و وقتی به احساساتش اهمیت میدی و کنارشی با سکوت از اون نیمکت نفرین شده بلند میشم و صحنه رو ترک میکنم تا به قلبم اجازه درد کشیدن بیشتر رو ندم،میرم یه جای دور...شاید اینو بگم ولی با خودم دو به شکم که برم یا نه چون وقتایی که بهت نگاه میکنم رو خیلی دوست دارم،هرچند که توی این لحظه فقط آزارم میده:))